دکتر مرضیه محمدزاده                                ۸

زنان عاشورایی با عمق بخشیدن به بُعد عاطفی و تراژیک کربلا کاری کردند که پس از آنان دیگر شاعران در سال‌ها و قرون متمادی همواره در ترسیم نهضت کربلا و بیان مصائب اهل‌بیت(ع) از سلاح شعر مدد بگیرند.
۲۳. عبادت و بندگی
بزرگترین وسیله تقرّب به درگاه پروردگار و وصول به مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی خداوند متعال است. «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیعبُدونَ»  برخی از مفسران «لِیعبُدونَ» را «لِیعرفونَ» تفسیر نموده‌اند. باید توجه داشت که ملاک در تقرب شخص به مبدأ، معرفت اوست.
از خصوصیات و ویژگی‌های این بانوان عبادت و بندگی آنها بود. در آن سختی‌ها لحظه‌ای از یاد خدا غافل نبودند. یکی از این بانوان زینب(س) است. بعد از معصومین علیهم‌السّلام کسی که به این مقام رسید، آن حضرت بود. او در پارسایی و عبادت همانند پدرش امیرالمؤمنین علی(ع) و مادرش فاطمه(س) بود. تهجّد و شب زنده‌داری او در همه عمرش ترک نشد. امام حسین(ع) در وداع آخر به او گفت: «یا اُختاهُ لا تَنسینی فِی الصَّلاة اللَّیل؛  خواهرم مرا در نماز شب فراموش مکن.»
امام سجاد(ع) دربارة زینب(س) می‌فرماید: «شب یازدهم عمه‌ام را دیدم که نماز شب را نشسته خواند.»  دعایی از او نیز به یادگار مانده که نشان می‌دهد دل دریایی او چه امواج مصیبتی را تحمل کرده است. او با خدای خود چنین نجوا می‌کند: «یا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَهُ وَ یا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَهُ یا مَن سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیلِ وَ بَیاضُ النَّهارِ وَ شُعاعُ الشَّمسِ وَ خَفیفُ الشَّجَرِ وَ دَوی الماءِ یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ: ای پناهگاه آن که جز تو پناهی ندارد. ای تکیه‌گاه آن که جز تو پشتوانه‌ای نمی‌شناسد. ای خدایی که سیاهی شب  و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام باد در درخت و جریان آب بر تو سجده می‌کنند، ای خدا، ای خدا، ای خدا!» این کلمات تصویری از زینب(س) است که در اوج زیبایی طلعت روح بود. به قول جاحظ، زینب(س) در صفا و لطف مانند مادرش فاطمه(س) و در دانش و سخن همچون پدرش علی(ع) بود. 
آرامش و شکوه زینب(س) در این بود که راز شهادت را می‌دانست و نگاه دور پروازش، افق های دوردست را می‌نگریست.
امام سجاد(ع) همچنین فرمود: «در تمام طول دوران اسارت عمه‌ام نمازهای واجب و مستحبی خود را ایستاده می‌خواند. اما در بعضی از منازل به جهت گرسنگی و ضعف شدید نماز نوافل خود را نشسته می‌خواند، زیرا غذایی که به ما می‌دادند بسیار کم بود و عمه‌ام سهم خود را هم به کودکان می‌داد.» 
۲۴. صبر و بردباری
تجارب عینی انسان‌ها به‌خوبی نشان داده است که صبر، بردباری، تحمل و حفظ آرامش در مقابل طوفان حوادث، یکی از بزرگترین سرمایه‌های جان آدمی است و شخصیت انسان با صبر، آبیاری می‌شود.
آیات قرآن کریم دربارة صبر، هم از نظر کمیّت و هم از نظر کیفیّت، بسیار است و برای صبر و شکیبایی، امتیازات فوق‌العاده‌ای مطرح کرده است. وقتی انسان‌ها وارد ابدیّت شده و می‌خواهند به نتیجه اعمال صالحه خود برسند، ملائکه عرض می‌کنند: «سَلام عَلَیکم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبیَ الدّار». 
از آیات و روایات علاوه بر اینکه بلندی مقام و رتبة صابران معلوم می‌گردد، دانسته می‌شود که صبر، کلید برکات و مقدمة نیل به تمام مقامات معنوی و شرط توفیق در هر کار خیر و علم و عمل و کسب هر فضیلت است.
وقتی مصیبتی بر انسان وارد می‌شود، خداوند از او نمی‌خواهد که گریه نکند بلکه آنچه انتظار می‌رود این است که از درون متلاشی نشود. زنان نهضت امام حسین(ع) چنین بودند؛ صبورانه همة مصائب را به جان خریدند، اگرچه بسیار می‌گریستند، اما ثابت و استوار ماندند و دشمن خود را شکست دادند. اصولاً صبر با عقل و درایت و عزم و اراده همراه است. انسان صبور انسان عاقلی است.
زینب(س) صبورانه شرایط نامساعدی را که از همه سو احاطه‏اش کرده بودند، با حکمت سرشار و کارآزمودگی تمام طی کرد. هرگز تسلیم احساسات نشد و در برابر حوادث ناگوار خود را نباخت و از شداید در اضطراب نیفتاد و هیچ عاملی جز رساندن نهضت برادرش به گوش تاریخ، نتوانست او را برانگیزد. حلم وی را  در برخی کُنش‏های او با دشمنان خاندان هاشمی می‌توان مشاهده نمود. او زمانی که می‌دید دشمن سرکش قصد دارد دست به کاری هولناک بزند، با آرامش کامل آنها را وادار به تسلیم در برابر خود می‌کرد و این کمال عقل او را می‌رساند. در اینجا چند نمونه را ذکر می‌کنیم:
الف: عصر عاشورا پس از آنکه دیوانگان کوفه دیگر مقاومتی پیش روی خود ندیدند، به سراغ زنان و کودکان رفتند و دست به غارت گشودند.  چپاول و غارت و آتش زدن خیمه‌ها ادامه داشت. زینب(س) از زنان و کودکان و از امام سجاد(ع)  که در آن زمان بیمار بود، محافظت کرد. با فریاد آنان عمر بن سعد خود را به خیمه‌ها رساند و خاندان رسول‌الله را آشفته دید. او دستور داد به امام جوان بیمار کسی آسیب نرساند و کسی نیز وارد خیمه زنان نشود و عده‌ای را نیز مأمور خیمه‌های غارت‌شده و زنان و علی بن الحسین(ع) قرار داد تا کاملاً از آنان مواظبت و محافظت شود و صدمه‌ای به آنان وارد نشود. 
ب: در کوفه و در مجلس عبیدالله بن زیاد چون مشاهده کرد که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد(ع) را صادر کرد،  برادرزاده را در آغوش گرفت و فرمود: از خون ما سیراب نشده‌ای؟ مگر کسی از ما باقی گذارده‌ای؟ اگر قصد کشتن او را داری، مرا هم با او بکش! ابن زیاد نگاهی به مردم کرد و گفت: شگفتا از پیوند خویشاوندی! به خدا سوگند خیال می‌کنم دوست دارد که اگر علی را می‌کشم، او را هم همراهش بکشم. دست از سر این جوان بردارید. 
ج: در شام و در مجلس یزید، در مقابل درخواست مردی شامی برای تصرف فاطمه(س)، دختر امام حسین(ع)، با گفتاری عالمانه و فقیهانه مانع از جسارت به خاندان رسالت شد:
یکی از شامیان از یزید خواست تا فاطمه، دختر امام حسین(ع) را
به عنوان کنیز به او بدهد. دختر در حالتی که از وحشت می‌لرزید، متوسل به عمه‌اش زینب(س) شد. زینب(س) به تندی و شدت و در عین حال عالمانه و فقیهانه پاسخ می‌دهد و بر او فریاد می‌زند: گمان دروغ بردی و فرومایگی کردی، نه تو  و  نه یزید چنین حقّی ندارید. یزید گفت: من این حق را دارم و اگر بخواهم این کار را خواهم کرد. زینب با منطق و استدلال خویش او را هدف قرار می‌دهد که: نه والله! مگر اینکه از دین و آیین ما خارج شوی و دین دیگری اختیار کنی. یزید خشمگین شد و گفت: این‌چنین با من سخن می‌گویی! پدر و برادرت از دین خارج شدند. زینب(س) فرمود: تو و پدر و جدّت به دین خدا و دین جدّ و دین پدر و دین برادرم هدایت شدید. یزید گفت: دروغ می‌گویی ای دشمن خدا. زینب(س) سرش را به‌طور استخفاف تکان داد و فرمود: تو  امیر مسلّط هستی، از روی ستم دشنام می‌دهی و زور می‌گویی.
در این‌وقت گویی یزید از ادامة سخن گفتن حیا کرد و ساکت شد. مجلس را خاموشی بهت‌آمیز و سنگینی فرا گرفت. مرد شامی که نگاهش همچنان به فاطمه بود، دوباره به سخن آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین این دختر را به من ببخش. یزید بر او بانگ زد: خفه شو. خدا به تو مرگِ حتمی دهد. 
بدین‌سان زینب(س) بسیاری از اهداف خود را در عباراتی کوتاه بیان می‌دارد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی